دست نوشته هایی برای پدر معنوی ام



کرونا به خانه ما رسید. مادربزرگ حالمون خوب نبوده و زنگ زدن اورژانس و آمبولانس و خلاصه مادربزرگ رو بردن و بعد ۱ روز مجدد مرخص شدن. کرونا وارد بدن مادر بزرگ شد مادر بزرگم کمتر از یک هفته دوم نیاورد و فوت شد مادرم کرونا گرفت ، داداش کوچیکم کرونا گرفت ، خاله ام کرونا گرفت و یک دایی ام. مادر منم چند روز پیش مرخص شد و خلاصه به قول ابجیم معجزه شده روزهای خوبی نبود بخاطر کرونا و خیلی چیزهای دیگه من نرفتم مراسم خاکسپاری مادربزرگم.
سلام بیش از یک هفته هست که از فوت پسر عموی عزیزم میگذره! چند سالی از من کوچک تر بود توی جاده تصادف کردن و فوت میکنن. یادمه دوران کارشناسی ، برای کارهای مصاحبه و. قبوبی تو سپاه از شهرشان که میومد پیش من میموند. پسر خوب و مودبی بود روحش شاد. چندین سال بود که دستش تو جیب خودش رفته بود ، به خانواده اش کمک میکرد و. یک تغییر تحول اساسی به خونه شون داده بود ، مبل جدید ، تی وی جدید و

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

در حوالی اریحا... خرید و فروش و رهن و اجاره نویسنده ی کوچک rastateam میخک رایانه شکلات های تبلیغاتی حیاض وبلاگ طلا beautilife